دختر جوانی به دلیل بیماری به شهری که آلودگی هوا نداشت ، نقـل مکـان می کنه تا زندگی بهتری داشته و کمتر اذیت بشه. روزی در پارک همون طور که داشت آسمان آبی رو نگاه می کرد و پرواز پرنده ها رو تماشا می کرد صدای گریه ای رو شنید. وقتی به اطراف نگاه کرد. دخترکوچولویی رو می بینه که
عروسک مورد علاقهش را گم کرده و گریه می کنه. دختر جوان با دخترکوچولو تموم پارک رو برای پیدا کردن عروسکش می گرده اما پیداش نمیکنن و به دختر کوچولو می گه، فردا بیا پارک، تا باز با هم به دنبالش بگردیم.فردای آن روز دختر جوان نامهای رو به دخترکوچولو میده و می گه اینو عروسک برات نوشته. دختر کوچولو نامه رو باز می کنه تا ببینه عروسک چی براش نوشته.سلام .می دونم از این که بی خبر رفتم ناراحتی. گریه نکن، من به سفر دور دنیا رفتم و برات از ماجراهایی که تو سفر برام پیش میاد حتما برات می نویسم. مراقب خودت باش.عروسک کوچک تودختر جوان هر روز نامهای برای دخترکوچولو میاره و دختر کوچولو از شنیدن ماجراهای اون لذت میبره ...تا روزی که دختر جوان عروسکی را با خودش میاره و دختر کوچولو با دیدنش شروع به گریه میکنه و به دختر جوان می گه این شبیه عروسک من نیست، همونجا دختر جوان نامه دیگه ای به دختر کوچولو میده که در اون عروسک به دخترکوچولو نوشته که مسافرت سبب تغییرش شده. دخترکوچولو عروسک را با خوشحالی بغل می کنه و به خونه اش می ره.یک سال بعد دختر جوان به علت بیماری که داشت می میره و دخترکوچولو سالها بعد زمانی که 18 سالش شده و دختری جوان شده، داخل عروسک نامهای با امضای دختر جوان پیدا می کنه که نوشته : « هر چیزی را که بدان عشق میورزی، احتمالا زمانی از دست خواهی داد. اما عشق به طریق دیگه ای به تو باز خواهد گشت. »برچسبها: عروسک, دختر زیبایی طبیعت...
ما را در سایت زیبایی طبیعت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : yek-ironi بازدید : 97 تاريخ : دوشنبه 8 اسفند 1401 ساعت: 7:16