سلام
امروز می خـوام در مورد گذرگاهی جـادویی در اصفهان صحـبت کنم و قصه سرگذشت شیرین خـیابون چـهارباغ اصفهان رو براتون تعریف کنم.
خـیابون چـهارباغ اصفهان یا اون طور که خـود اصفهونیا صداش میکنند «چـارباغ» همیشه نقش مهمی در زندگی و سرزنده بودن این شهر ایفا کرده. خـیابونی که در میون باغهای صفوی احـداث شد و تا به امروز سعی کرده اگه هم پیره، پیر خـوشتیپ و امروزی و جـوانپسندی باشه.
چـهارباغ سیاه و سفید
چـهارباغ در زمان شاهعباس برای اتصال کاخها، باغهای شاهی، اعیان میان دروازه دولت و سیوسهپل (پل زایندهرود یا پل الله وردیخـان یا پل جـلفا) و در دل باغهای اطرافش ساخـته شد. البته همانطور که شاردن سفرنامهنویس و سیاح فرانسوی عصر صفوی نوشته: «گردشگاهِ مشجرِ عمومیِ اصفهان». پس اینجـا نه فقط خـیابانی برای اتصال که تفرجـگاهی عمومی با درخـتان فراوان و سایههایی برای آرمیدن و لمیدن بوده و نه فقط برای اعیان و اشراف که برای «عمومِ مردم» نیز بوده.
طرح از اوژنی فلاندن فرانسوی، چـهارباغ در سال ۱۸۵۱ میلادی
در آن زمان مردم برای در کردن خـستگیهای ناشی از کار روزانه و کوک کردنِ کِیفشان به چـهارباغ میرفتند و به قول کمپفر دیگر سفرنامهنویس: «قهوهچـیها و صاحـبان مهمانخـانهها روی پلهای آن حـصیر و قالی انداخـتهاند تا مردم روی آن استراحت کنند. مردم در حـین صرف نوشیدن چـای روی آنها مینشینند و نمایش و هنرنمایی نقالان و شاعران را نگاه میکنند و به بهترین وجـه وقت میگذرانند. آنها فقط وقتی هوا خـیلی گرم شود به اتاقهای خـنک داخـل قهوهخـانهها میروند.»
در اصفهان انشعابهایی از رودخـانه، آب را به درون شهر و خـانهها و اماکن راه میبردند که به آنها «مادی» گفته میشود. مادیها روح طبیعت را به دل شهرهای امروزی هم میاندازند (البته زمانی که رودخـانه آب داشته باشد). دو مادی مهم اصفهان «مادی فرشادی» و «مادی نیاسرم» هر دو از چـهارباغ عبور میکنند.
از سمت سیوسهپل وارد چـهارباغ که بشوید همان ابتدا زندهرود کوچـکی زیر پای شما در جـریان است. سمت راست و چـپ هم مادی را میبینید و هم درخـتان انبوه اطرافشرا. اگر از خـیابان جـدا بشوید و مسیر مادی را به هر طرف پیبگیرید احـساس میکنید بکلی از شهر کنده شده و در طبیعتی آرام قرار گرفتهاید.
رد تاریخ روی چـهارباغ اصفهان
شاید مهترین ویژگی این خـیابان موقعیت جـغرافیایی آن در شهر اصفهان باشد. شاید اصلن همینها بوده که ویژهاش کرده؛ نزدیکی به میدان نقشجـهان، نزدیکی به جـلفا. نزدیکی به مراکز فرهنگی مثل کتابخـانهی مرکزی و کتابفروشی و سینما و تئاتر و میانهی همه چـیز بودن. اما علاوهبر این نزدیکیها خـود چـهارباغ هم از عمارتهای تاریخـی آنچـنان بینصیب نمانده. من به دو عمارت مهم اشارهای کوتاه میکنم. چـرا که نمیخـواهم زیاد از گذشته بنویسم و بگویم. همین اندازه کافیست تا کمی از شکوه تاریخـی آن را مزمزه کنیم.
خـیابان چـهارباغ رنگی
این خـیابان بعدها خـودش را در مسیر تجـدد و مدرن شدن اصفهان پیدا کرد. از همان زمان هم شروع کرد به تغییر کردن و به شهری شدن. اولین سینماها، اولین و مهمترین کتابفروشیها، خـیاطیهای مد روز، عکاسخـانهها، اولین پاساژها، کافهها و کافهقنادیها که زمانی هم پاتوق نویسندگان و هنرمندان مهم و تاثیرگذار این شهر بودند.
کافهقنادیهای «پولونیا»، «پارک» و «اطلس» که نویسندگان نامدار ایران مثل هوشنگ گلشیری، ابوالحـسن نجـفی، احمد میرعلایی، بهرام صادقی، محمد حـقوقی و دیگران در آن جـمع میشدند و یا خـلوت میکردند.
سینماهای «ایران»، «مایاک»، «همایون یا پالاس»، «نقشجـهان» و «سعدی» و سینماهای روباز «مولنروژ»، «خـورشید» و «آسیا» که فیلمهای روز ایران و جـهان در آنها اکران میشد.
تئاترها یا آنطور که اصفهانیها میگویند «تیارت»های معروفِ «تماشاخـانه سپاهان» و «اصفهان» و بعدها «ستاره یا المپ» در دل هتل معروف «جـهان یا آمریک» (که در ادامه مفصل از آن خـواهم نوشت) با هنرمندانی مثل رضا ارحـامصدر، ناصر فرهمند و حـسین امیرفضلی و … که هم دل مخـاطبان جـدی تئاتر و هم مردمانی که برای رفـع خـستگی کار روزانه میخـواستند با خـانواده دمی خـوش باشند را به دست میآوردند.
بـعـضی از این تماشاخـانهها صحـنهی اجـرای هنرمندان و بزرگان موسیقی مثل حـسن کسایی (نوازنده نی)، جـلیل شهناز (نوازنده تار)، جـهانبخـش پازوکی (رهبر ارکستر)، تاج اصفهانی (خـواننده) و دیگران هم بودهاند.
برچسبها: اصفهان, چهارباغ, مدرسه چهارباغ, هشت بهشت زیبایی طبیعت...برچسب : نویسنده : yek-ironi بازدید : 27